پژوهشنامه انقلاب اسلامی، جلد ۷، شماره ۲۵، صفحات ۸۷-۱۰۰

عنوان فارسی تحلیل گفتمان اسلام سیاسی ولایتی متاثر از انقلاب اسلامی در افغانستان
چکیده فارسی مقاله در میان گونه‌های مختلف اسلام سیاسی در افغانستان، اسلام سیاسی ولایتی هویتی متفاوت و خاص دارد. ایده اصلی نوشتار حاضر آن است تا این گونه اسلام سیاسی در افغانستان را در بازه زمانی نیمه دوم قرن بیستم در چارچوب نظریه تحلیل گفتمان بویژه با تکیه بر آرای لاکلا و موفه مورد مطالعه قرار دهد. یافته‌ها نشان می‌دهد که گفتمان اسلام سیاسی ولایتی با مرکزنشینی مفهوم «ولایت» حلقه‌ای از دال‌ها را پیرامون خود مفصل‌بندی نموده و در مقایسه با اسلام‌های سیاسی وابسته به اهل‌سنت بویژه خلافت‌گرایان، هویت سیاسی خاصی را در این مقطع زمانی پدید آورده است. این گونه اسلام سیاسی علی‌رغم هویت‌یابی و کنش‌گری فعال در فضای سیاسی افغانستان تا سال 2001، سرانجام به دلایل متعددی از جمله امتزاج آن با قومبت‌گرائی مجالی برای هژمونی در افغانستان نیافت و با ظهور طالبان(1994)، تا حد زیادی تضعیف گردید. با این حال هم اکنون گفتمان اسلام سیاسی ولائی در کنار گفتمان مسلط لیبرال دموکراسی در تحولات سیاسی این کشور نقش آفرینی می‌نماید. اما در صورت عدم بازنگری و تغییر در برخی از حلقه‌های مفصل‌بندی غیر همنشین و نامتجانس این گفتمان از سوی طرفداران آن، در آینده نه چندان دور خطر هضم کامل آن در گفتمان مسلط لیبرال دموکراسی دور از انتظار نخواهد بود.
کلیدواژه‌های فارسی مقاله اسلام سیاسی&،amp quot ،ولایت&،amp quot ،تحلیل گفتمان&،amp quot ،افغانستان&،amp quot ،انقلاب اسلامی ایران&،amp quot ،

عنوان انگلیسی تحلیل گفتمان اسلام سیاسی ولایتی متاثر از انقلاب اسلامی در افغانستان
چکیده انگلیسی مقاله در میان گونه‌های مختلف اسلام سیاسی در افغانستان، اسلام سیاسی ولایتی هویتی متفاوت و خاص دارد. ایده اصلی نوشتار حاضر آن است تا این گونه اسلام سیاسی در افغانستان را در بازه زمانی نیمه دوم قرن بیستم در چارچوب نظریه تحلیل گفتمان بویژه با تکیه بر آرای لاکلا و موفه مورد مطالعه قرار دهد. یافته‌ها نشان می‌دهد که گفتمان اسلام سیاسی ولایتی با مرکزنشینی مفهوم «ولایت» حلقه‌ای از دال‌ها را پیرامون خود مفصل‌بندی نموده و در مقایسه با اسلام‌های سیاسی وابسته به اهل‌سنت بویژه خلافت‌گرایان، هویت سیاسی خاصی را در این مقطع زمانی پدید آورده است. این گونه اسلام سیاسی علی‌رغم هویت‌یابی و کنش‌گری فعال در فضای سیاسی افغانستان تا سال 2001، سرانجام به دلایل متعددی از جمله امتزاج آن با قومبت‌گرائی مجالی برای هژمونی در افغانستان نیافت و با ظهور طالبان(1994)، تا حد زیادی تضعیف گردید. با این حال هم اکنون گفتمان اسلام سیاسی ولائی در کنار گفتمان مسلط لیبرال دموکراسی در تحولات سیاسی این کشور نقش آفرینی می‌نماید. اما در صورت عدم بازنگری و تغییر در برخی از حلقه‌های مفصل‌بندی غیر همنشین و نامتجانس این گفتمان از سوی طرفداران آن، در آینده نه چندان دور خطر هضم کامل آن در گفتمان مسلط لیبرال دموکراسی دور از انتظار نخواهد بود Abstract Among various species of political Islam in Afghanistan, the Velayati political Islam has a different and unique identity. The writing wants to study this kind of Islam in Afghanistan at the second half of twenty century. This study will be done base on the theory of discussion specially focusing on Laclau and Mouffe `s opinions. Finding indicates that the term ‘Velayat” located in center of discussion of the Velayati political Islam and the circle of some signifiers surround it. In compare with Sunni `s political Islam specially followers of Khelafat, it has a unique identity. In spite of lasting until 2001, this kind of political Islam doesn’t have opportunity to become Hegemon and by advent of Taliban (1994), it loses its validity. Todays, the discussion of the Velayati political Islam is dissolved in new liberal democratic regime of Afghanistan.
کلیدواژه‌های انگلیسی مقاله اسلام سیاسی&,amp quot ,ولایت&,amp quot ,تحلیل گفتمان&,amp quot ,افغانستان&,amp quot ,انقلاب اسلامی ایران&,amp quot

نویسندگان مقاله محمد علی میرعلی | mohammad ali
هیئت علمی مدیر گروه

امان الله شفایی |
دانشجوی دکترای قرآن و علوم سیاسی جامعه المصطفی العالمیه


نشانی اینترنتی
فایل مقاله فایلی برای مقاله ذخیره نشده است
کد مقاله (doi)
زبان مقاله منتشر شده fa
موضوعات مقاله منتشر شده
نوع مقاله منتشر شده
برگشت به: صفحه اول پایگاه   |   نسخه مرتبط   |   نشریه مرتبط   |   فهرست نشریات