این سایت در حال حاضر پشتیبانی نمی شود و امکان دارد داده های نشریات بروز نباشند
صفحه اصلی
درباره پایگاه
فهرست سامانه ها
الزامات سامانه ها
فهرست سازمانی
تماس با ما
JCR 2016
جستجوی مقالات
چهارشنبه 21 آبان 1404
مطالعات حقوقی
، جلد ۱۷، شماره ۲، صفحات ۳۶۹-۴۰۸
عنوان فارسی
جدایی دین و دولت در اندیشه کاتولیک و پیدایش مفهوم حق ذهنی در سدههای میانه
چکیده فارسی مقاله
مقدمه
: مسیحیت از آغاز پیدایش خود با مسئله میان کنش دین و دولت درگیر بوده است. درحالیکه به نظر میرسد شواهد متنی در متون مقدس به استقلال این دو از یکدیگر قائلاند، کلیسا بسته به شرایط متفاوت، تفاسیر متفاوتی از الگوی آرمانی خود ارائه داده است. پس از رسمیت یافتن مسیحیت در زمان کنستانتین، تلاش کلیسا بر رهایی از سلطه دولت بود و درنهایت در زمان پاپ گلاسیوس اول ایده استقلال این دو حوزه از همدیگر، تحت عنوان ایده دو شمشیر، توسط کلیسا اعلام شد. لیکن با افول امپراتوری روم غربی و قدرتگیری بیشتر کلیسا، پاپها کوشیدند تا قدرت دنیایی را تحت سیطره خود دربیاورند. این کوشش درنهایت منجر به صدور فرمان یگانه مقدس (Unam Sanctam) شد که بهصورت رسمی دولت را قدرت اجرایی کلیسا معرفی میکرد. در این میان فلاسفه نیز، متناسب با باورهای فلسفی خود، نیازهای زمان و درکشان از متون مقدس به یک سوی این جدال متمایل میشدند. سنت نخستین احترام به استقلال دولت بود که در آرای آگوستین قدیس بازتاب یافته است. آگوستین ایده همزیستی در صلح بابل را مطرح کرد که بر پایه آن مسیحیان نیز تا جایی که از صلح دولتی بهره میبرند موظف به پیروی از آن میشدند، مگر دولت اساس ایمان آنها زیر سؤال میبرد. در سده 13 و 14 با موجی از ارسطوگرایی روبهرو میشویم. در این میان توماس آکوئیناس از همه نامدارتر است. او در تقابل با ایده دو شمشیر، ادعاهای برتریجویانه پاپهای دوران خود را تئوریزه کرد. لیکن این دگرگونی بزرگ بهراحتی پذیرفته نشد. اندیشمندانی مانند مارسیلیوس پادوایی و ویلیام اوکام با آن بهعنوان بدعت برخورد کردند و کوشیدند در دفاع از قدرت دنیایی، قدرت پاپ را محدود کرده و حتی او را تابع دولت مدنی سازند. در راستای ایجاد محدودیت برای پاپ، آنان مفهوم حق ذهنی را ابداع کردند که درنهایت به دفاع از فرد در برابر هر قدرتی انجامید.
روش:
در نگارش این اثر از روش پژوهش توصیفی-تحلیلی استفاده شده است.
کوشش شده تا جای ممکن به منابع دست اول، یعنی آثار خود اندیشمندان موردبحث استناد شود. اما به منظور فهم متون در بستر زمانی خود، به مقتضای کلام به شرایط تاریخی و فرهنگیای که هر اثر در آن نگاشته شده نیز پرداخته شده است. در این راستا منابع دست دوم مورد استفاده قرار گرفتهاند. روش جمعآوری اطلاعات کتابخانهای است.
یافتهها:
جدال میان کلیسا و دولت تنها حوزه اندیشه سیاسی را در بر نمیگرفت. بلکه هر گروه از بنیانهای مابعدالطبیعی خود، برای اثبات ادعاهایشان استفاده میکردند. فرقهبندیهای مذهبی در این میان بسیار اهمیت داشت و فرانسیسیها، در تلاش برای دفاع از ایده فقر انجیلی در محدود کردن قدرت مطلقه پاپ نقش ارزندهای ایفا کردند. ادعای غالبی که بیش از همه توسط میشل ویله مطرح شده این است که جریان نومینالیست به رهبری ویلیام اوکام، با گسست از ارسطو و طرح ایدههای تجربهگرایانه و فردمحورتر، زمینه ایجاد مفهوم حق ذهنی را فراهم کرد؛ اما این ادعا با مخالفت جدی تاریخنگاران دیگری مانند بریان تیرنی روبهرو شده است. این پژوهش نشان میدهد که نمیتوان با قاطعیت هیچکدام از دو موضع را به اندیشه مابعدالطبیعی خاصی نسبت داد، زیرا میتوان هم در میان ارسطوییان و هم پیروان فلسفه افلاطونی-آگوستینی، باورمندان به مفهوم حق ذهنی یا برتری هر یک از دو نهاد را یافت؛ چنانکه مارسیلیوس پادوآیی که با مفهوم حق ذهنی آشنا بوده و بهروایتی آن را به نحو آگاهانهتری از ویلیام اوکام بهکار برده است، در مبانی مابعدالطبیعی خود ارسطویی بود. همچنین به این نکته اشاره خواهد شد که تلاش اندیشمندان سیاسی کاتولیک سدههای میانه به دوران پس از خود منتقل شده و زمینهساز ایجاد ایده حقوق طبیعی و قرارداد اجتماع در میان اندیشمندان پروتستانی مانند گروسیوس و لاک شد. در این مورد نقش مکتب نومدرسی و تومیسیتی سالامانکا بسیار پررنگ است؛ مکتبی که از دل آن چهرههای برجستهای مانند فرانچسکو ویتوریا و سوآرز زاده شدند که ایده حق ذهنی را پروردند و بر برابری انسانها و حقوق جداییناپذیرشان تأکید بسیار داشتند. بدینوسیله کوشش شده است کلیشههای رایج در مورد نقش منفی کاتولیسیسم در سدههای میانه، در تقابل با پروتستانیسم، رد شده و این ایده که تمدن مدرن در تقابل با سدههای میانه زاییده شده است به چالش کشیده شود.
نتیجهگیری:
متون مقدس مسیحی زمینه تفسیری را فراهم کردند که نمیتوان مشابه آن را بهراحتی در ادیان دیگر یافت. درنتیجه، سکولاریسم در عالم مسیحی نه برخلاف دیدگاه رایج در گسست از مسیحیت، بلکه در حقیقت در تلاش برای فهم این متون و به یاری آنها زاییده شده است. بهعبارتدیگر، متون کلاسیک مسیحی زمین حاصلخیزی برای طرح ایده جدایی دولت و کلیسا بودهاند. ایده آزادی بهعنوان رهایی از فقه و تأکید بر ایمان بهعنوان تنها مؤلفه نجات انسان که بهکرات در متون مسیحی تکرار شدهاند و کلیدواژه «مالِ قیصر، مالِ خدا» در انجیل متی از این جمله هستند. فهم این سنت از این منظر دارای اهمیت است که جزئی از تاریخ سکولاریسم است و نادیدهگیری آن میتواند به این سوءتفاهم منجر شود که میتوان بهراحتی ایده جدایی دین از دولت را از هر مذهب و هر متنی، به یاری برخی نظریات هرمنوتیک، بیرون کشید. بهنظر میرسد این ایده که چندی در جهان اسلام طرفدار داشته است، شکست خورده است.
کلیدواژههای فارسی مقاله
دولت،کلیسا،کاتولیسیم،حق ذهنی،نومینالیسم،
عنوان انگلیسی
The Separation of Church and State in Catholicism and the Emergence of the Objective Right in the Middle Ages
چکیده انگلیسی مقاله
Introduction
Christianity has been engaged with the issue of the relationship between church and state since its inception. Although scriptural evidence points to the autonomy of these two spheres, the Catholic Church's response has been shaped by its social and political circumstances. Pope Gelasius I acknowledged the independence of both entities, but Pope Boniface VIII, through his decree "Unam Sanctam," attempted to place the state under the church's dominion. Political philosophers have been drawn to either side based on their philosophical beliefs, the context of their times, and their interpretation of sacred texts. The tradition seen in Augustine's work respected the aforementioned autonomy. Conversely, Thomas Aquinas developed a theoretical framework for the pope's claim to supremacy. Theologians like Marsilius of Padua and William of Ockham viewed these claims as heretical. The concept of subjective right emerged from these discussions.
Methods
This study adopts a descriptive-analytical research methodology. Efforts have been made, as much as possible, to reference primary sources, that is the works of the thinkers under discussion. Nonetheless, to achieve a thorough comprehension of the texts within their respective historical milieus, due consideration has been given to the relevant historical and cultural contexts in which each work was composed. Consequently, secondary sources have also been consulted. Data collection was carried out through comprehensive library research.
Findings
The debate encompassed not only political thought but also logic and metaphysics, with both parties seeking to bolster their arguments with metaphysical underpinnings. The Franciscans, in their defense of evangelical poverty and their efforts to limit papal power, were particularly noteworthy. The prevailing view, largely put forth by Michel Villey, is that Ockham's nominalism, with its emphasis on empiricism, individualism, and rejection of Aristotelian metaphysics, played a crucial role. Brian Tierney, however, challenges this notion. This essay explores the disagreement between these two historians and demonstrates that it is inaccurate to assign a specific metaphysical stance to each side. For example, Marsilius of Padua, as one of the originators of the subjective concept of right, was an Aristotelian. Additionally, the essay discusses the influence of medieval political ideas on modern thinkers such as Grotius and John Locke. In this context, the Salamanca School, an Aristotelian, Thomist, neo-scholastic school, receives particular attention.
Conclusions
The essay seeks to present the Christian textual contexts that, along with political and social changes, laid the groundwork for the emergence of secularism. It argues that Christianity is equipped with scriptures that support the claims of late medieval thinkers regarding the supremacy of the state over the church. The idea of freedom as liberation from Mosaic Law, the emphasis on faith as the sole condition for salvation, and the well-known phrase "Render to Caesar the things that are Caesar's, and to God the things that are God's" are key examples of these textual contexts that provide fertile ground for secularism within Christianity. If this is the case, secularism did not arise in opposition to Christianity but rather as a continuation of it. Therefore, the Christian philosophy of the Middle Ages should be studied as part of the history of secularism. Such textual contexts are not found in other religions. Ignoring this fact has led to the misconception that Islamic classical scriptures can be easily interpreted in a secular manner to present a secul ar Islam. It has become clear that such attempts have been unsuccessful.
کلیدواژههای انگلیسی مقاله
دولت,کلیسا,کاتولیسیم,حق ذهنی,نومینالیسم
نویسندگان مقاله
پرهام مهرآرام |
استادیار گروه حقوق، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران
نشانی اینترنتی
https://jls.shirazu.ac.ir/article_7688_ffe9d19b335dbeac124122e699049eb7.pdf
فایل مقاله
فایلی برای مقاله ذخیره نشده است
کد مقاله (doi)
زبان مقاله منتشر شده
fa
موضوعات مقاله منتشر شده
نوع مقاله منتشر شده
برگشت به:
صفحه اول پایگاه
|
نسخه مرتبط
|
نشریه مرتبط
|
فهرست نشریات