این سایت در حال حاضر پشتیبانی نمی شود و امکان دارد داده های نشریات بروز نباشند
صفحه اصلی
درباره پایگاه
فهرست سامانه ها
الزامات سامانه ها
فهرست سازمانی
تماس با ما
JCR 2016
جستجوی مقالات
سه شنبه 4 آذر 1404
مطالعات حقوقی
، جلد ۱۳، شماره ۲، صفحات ۲۵۳-۲۸۶
عنوان فارسی
پیوند میان حق و اخلاق در فلسفه کانت: آموزه ناوابستگی
چکیده فارسی مقاله
کانت با محوریت دادن به آزادی در تعریف «حقِ سخت» و کنار گذاشتن مفهوم سنتی «سعادت» از حقوق، نقش پررنگی در پیدایش مفهوم مدرن حق ایفا کرده است. درعین حال، باور او به پیشینی بودن بنیان حق (در تمایز با پوزیتیویسم) فهم موضع او را درباره پیوند میان حق و اخلاق دشوار کرده است. اگر الزام (اخلاقی) را محور متافیزیک اخلاق او بدانیم، هواداران آموزه وابستگی به حضور این مفهوم در تعریف حق و هواداران آموزه ناوابستگی به غیبت آن باور دارند. در میان گروه دوم سه اندیشمند بسیار نامدارند: ابینگهوس، آلن وود و مارکوس ویلاشک. ابینگهوس، با بینیاز دانستن نظریه حق کانت از آزادی درونی، آن را از فلسفه فرارونده مستقل میداند. آلن وود الزام اخلاقی را تنها به منظر اتیکی حقوق و نه حقِ سخت، نسبت میدهد. ویلاشک نیز با طرح مفهوم «متناقضنمای امرهای قضائی»، همچنین تحلیل دقیق مفهوم کانتیِ ضرورت، الگوی دینامیک حق، اثبات ممکن نبودن استنتاج اعمال اجبار از امرِ مطلقِ مبانیِ متافیزیکِ اخلاق و ناممکن بودن ایجاد تعارض میان اراده و گزینش در فلسفه حق کانت پیچیدهترین دفاع از موضع ناوابستگی را مطرح کرده است. اینک این پرسش مطرح میشود که پیروان این آموزه تا چه اندازه در طرح نظریهی خود کامیاب بودهاند؟ این مقاله میکوشد در ضمن شرح تلاش آنان، بهویژه ویلاشک، در تفسیر ابهامها و ناسازگاریهای متنی متافیزیک اخلاق، کاستیهای این آموزه را نشان دهد.
کلیدواژههای فارسی مقاله
اصل جهانشمول حق، امر مطلق، حقِ سخت، کانت، متناقضنمای امرهای قضائی، نظریه ناوابستگی،
عنوان انگلیسی
The Relation between Right and Morality in Kant's Philosophy: Doctrine of Independence
چکیده انگلیسی مقاله
Kant’s theory of right is one of the most significant theories, which distinguishes between right and morality by giving pivotal role to the concept of freedom concerning the definition of “strict right” and removing the concepts of “perfection” and “happiness” from it. However, his emphasis on the Metaphysics of morals distinguishes his position from positivism, leading to some challenging discussions about the relation of morality and right. Accordingly, this makes the coherent interpretation of the theory impossible. Considering the concept of (moral) obligation as a core concept of Kant’s metaphysics of morals, we can categorize Kant specialists into two main groups: a) The dependentists, who believe that the strict right implies the concept of obligation and b) independentists who think otherwise. Amongst second groups, three thinkers are most famous: Ebbinghaus, one of the pioneers of the theory; Allen Wood, a radical American philosopher and Marcus Willaschek, who suggests the most sophisticated version of theory by proposing the idea of the paradox of juridical imperatives. Furthermore, Willaschek makes an attempt to analyze the concept of coercion, impossibility of derivation of coercion from categorical imperative and impossibility of conflict between Wilkür and Wille in Kant’s theory of right in order to prove his interpretation. The present essay aims to introduce the independence doctrine, especially willaschek’s interpretation, to Iranian scholars.
کلیدواژههای انگلیسی مقاله
اصل جهانشمول حق, امر مطلق, حقِ سخت, کانت, متناقضنمای امرهای قضائی, نظریه ناوابستگی
نویسندگان مقاله
پرهام مهرآرام |
گروه حقوق عمومی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی
نشانی اینترنتی
https://jls.shirazu.ac.ir/article_6210_4241da0945ec19ffbc1c0aa567fb3535.pdf
فایل مقاله
فایلی برای مقاله ذخیره نشده است
کد مقاله (doi)
زبان مقاله منتشر شده
fa
موضوعات مقاله منتشر شده
نوع مقاله منتشر شده
برگشت به:
صفحه اول پایگاه
|
نسخه مرتبط
|
نشریه مرتبط
|
فهرست نشریات