|
تاریخ علم، جلد ۲۲، شماره ۱، صفحات ۱-۳۰
|
|
|
عنوان فارسی |
خارجیه: بشرطلا و لابشرط |
|
چکیده فارسی مقاله |
غالباً تمایز قضایای حقیقیه و خارجیه را چنین بیان میکنند که عنوان موضوع آیا مناط و سببِ عنوان محمول هست یا نیست؛ اگر باشد قضیه حقیقیه است و گرنه آن را خارجیه میگیرند. اما «عدمِ» مناط و سبب بودن در قضیۀ خارجیه را به دو صورت میتوان اخذ کرد: بشرطلا و لابشرط. خارجیۀ «بشرطلا» آن است که «حکم میکند» به مناط و سبب «نبودنِ» عنوان موضوع برای عنوان محمول؛ ولی خارجیۀ «لابشرط» آن است که «حکم نمیکند» به مناط و سبب «بودنِ» عنوان موضوع برای عنوان محمول. با این توضیح، این سؤال پیش میآید که در سنت منطق سینوی، قائلان به قضیۀ خارجیه، کدام معنای آن را در نظر داشتهاند، بشرطلا یا لابشرط؟ بر خلاف انتظار، نشان میدهم که منطقدانان قائل به قضیۀ خارجیه، صرفا معنای «لابشرط» را در ذهن داشتهاند. برای اثبات این نکته، نشان میدهم که اولا، این منطقدانان قواعد منطقی و به ویژه قیاسهای ارسطویی (با مقدمات مطلقه و غیر موجهه) را برای قضایای حقیقیه و خارجیه به یکسان قبول داشتهاند و ثانیا، این قواعد صرفا برای قضیۀ خارجیۀ «لابشرط» برقرار است و بیشتر آنها برای قضیۀ خارجیۀ «بشرطلا» نامعتبرند. همچنین، نشان میدهم که حتی منکران قضیۀ خارجیه مانند ابنسینا نیز قضیۀ خارجیه را به معنای «لابشرط» میگرفتند و همین معنا را انکار میکردند و نه معنای «بشرطلا» را، که اصلاً محل بحث و نزاع نبوده است. اما بیشتر متأخران و نیز معاصران به پیروی از سعدالدین تفتازانی خارجیه را به معنای «بشرطلا» گرفتهاند. |
|
کلیدواژههای فارسی مقاله |
تحت تضاد،تناقض،حقیقیه،خارجیه،عکس مستوی،قیاس، |
|
عنوان انگلیسی |
Khārijī proposition: Unconditioned vs. Conditioned-not |
|
چکیده انگلیسی مقاله |
The ḥaqīqī-khārijī distinction in categorical propositions is often expressed as whether or not the concept of the subject is the source and cause of the concept of the predicate; If it is, then the proposition is ḥaqīqī, and otherwise, it is khārijī. However, the “lack” of cause in a khārijī proposition can be understood in two ways: conditionally-not (bisharṭi lā) and unconditionally (lā bisharṭ). The “conditioned-not” khārijī is that which “says” that the concept of the subject is not a cause of the concept of the predicate, But the “unconditioned” khārijī is that which “does not say” that the concept of the subject is a cause the concept of the predicate. With this terminology, the question arises that in the tradition of Sīnavī logic, what meaning did the advocators of khārijī propositions have in mind, conditioned-not or unconditioned? Contrary to expectations, I show that the logicians who believe in khārijī propositions only had the meaning of “unconditioned” in mind. To prove this, I show firstly that these logicians have accepted the logical rules and especially Aristotle's (assertory, non-modal) syllogisms equally for ḥaqīqī and khārijī propositions, and secondly, that these rules are only valid for “unconditioned” khārijī propositions, most of them are invalid for “unconditioned” khārijīs. Also, I show that even the opponents of khārijī propositions, such as Ibn Sina, took them in the “unconditioned” meaning and then denied the same meaning, not the “conditioned-not” meaning, which has not been the subject of controversy at all. But most of the later and contemporary Sīnavī logicians, following Saʿad al-Dīn Taftāzānī, have taken the “conditioned-not” meaning into account |
|
کلیدواژههای انگلیسی مقاله |
تحت تضاد,تناقض,حقیقیه,خارجیه,عکس مستوی,قیاس |
|
نویسندگان مقاله |
اسدالله فلاحی | استاد موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران
|
|
نشانی اینترنتی |
https://jihs.ut.ac.ir/article_98374_27fc4f77c344860e0889ccc2f58a1c21.pdf |
فایل مقاله |
فایلی برای مقاله ذخیره نشده است |
کد مقاله (doi) |
|
زبان مقاله منتشر شده |
fa |
موضوعات مقاله منتشر شده |
|
نوع مقاله منتشر شده |
|
|
|
برگشت به:
صفحه اول پایگاه |
نسخه مرتبط |
نشریه مرتبط |
فهرست نشریات
|